۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

باهاس خاطر نشان کنم که

اگر گریه چاره است ، این همه اشک و آه و غم و اندوه ، کجا مارا برده است ؟ جز بر سر خاک سرد و خالی از او !!

۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

در راستاي ولنتاينتون يا سپندارمذگانمون (با کمي تاخير )

بمالم
بیایم
در تنهایی
می مانم
نه مخاطبی که
شکلاتی بدهم
نه همسری که شاخ گلی بدهم
آنچنان پولی هم ندارم که برای مادرم
کریستالی ، فیلانی ، بخرم
قحطی زده است در دلمان
جز کمی خاطرات کیلی
چیزی نمانده است در ذهنمان
خلاصه که بروید
عشق و حالتان را بکنید
مبادا به تنهاییمان
فکری کنید
همینگونه که هستیم
راحتیم
نه پول اضافه ای داریم که دورش ریزیم
نه کیونش را داریم که راهی گزیم ( برگزینیم )
شما باشین و ولنتاینتان
ما نیز میمانیم و وِلِش تایممان :)
در تنهایی با دست راستمان :ی



+ یکم زود زدم این پست رو عاره ؟

خيلي سخت آپ مي کنم اينجارو

نظرم به عمه‌ي آقاي فيلترچي نزديک تر است
البته نظر عمه ي آقاي وي پي ان فروش هم قابل تعمله

۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

دلقک 3:53 صبح چهارشنبه 12 بهمن ماه

فايل صوتي

من
دلقکی هستم
نالان
از آفرینش
موجودی به پلیدی انسان
دلقکی مست از جانی واکر نیمه خالی
کنج دیوار
دلقکی خفه از دود سیگار
من دلقکی هستم
بی پناه
که دیگر توان خنداندن دیگران را ندارم
دلقکی هستم
بی آزار
چشم از همه بسته
نا امید
تنها
من به اندازه شیطان
در ابتدای آفرینش انسان
تنهام
خسته ام
من
به اندازه
فارست گامپ
به اندازه تمام قدم هایش خسته ام
من اما همچون هدایت نه به مرگ می اندیشم
و نه همچون سپید برفی به زندگی
من مانده ام
از این و آن
میانه ی راه
معلق
بی هدف
بی تفاوت
زندگی تلخ است
قهوه ام را بی شکر می نوشم